تحولات لبنان و فلسطین

۲۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۸
کد خبر: 964070

روز بیست و یکم بهمن مردم به سمت یک کلانتری که در فلکه‌ی شهرداری مستقر بوده می‌روند. تیرباری که بالای ارگ کریم خانی گذاشته شده بود به سمت مردم شلیک می‌کند و تعداد زیادی از مردم همان جا به شهادت می‌رسند. تا دهه‌ی هفتاد هم فلکه شهرداری شیراز یک لاله وسطش داشت.

شیراز در واپسین روزهای سلطنت پهلوی

 انقلاب اسلامی مردم ایران ۴۵ ساله شد و توانست میان انواع دسیسه های شرق و غرب بالنده و افتخارآفرین رشد کند.

این انقلاب حاصل از جان گذشتگی یک ملت بود که در گوشه گوشه ایران به پا خاستند و در هر تکه از این خاک حماسه هایی شگفت رقم زدند. اکنون که در دوران بلوغ انقلاب اسلامی به‌ سر می بریم، بیش از همیشه نیازمند روایت تاریخ انقلاب برای نسل هایی هستیم که در فضای امن جمهوری اسلامی پا به عرصه وجود نهاده اند و از مسیر سخت طی شده مطلع نیستند. تاریخ هر شهر و دیار پر از ناگفته هایی از روزهای انقلاب است که بازگو کردنشان وظیفه هر پژوهشگر و صاحب قلم است‌.

پس از پانزده خرداد 

 غلامحسن اسکندری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر در تشریح مبارزات انقلاب استان فارس به خبرگزاری فارس گفت: بعد از ماجرای ۱۵ خرداد و دستگیری اولیه حضرت امام علمای زیادی به همراه ایشان دستگیر می‌شوند.

 در بسیاری از شهرهای ایران مردم در حمایت از حضرت امام قیام می‌کنند که منجر به دستگیری‌ های خیلی گسترده می‌شود.

در شیراز مثلا آیت الله بهاالدین محلاتی و پسرشان حجت‌الاسلام مجدالدین محلاتی، شهید دستغیب و سید هاشم پسر ایشان، مجدالدین مصباحی، جلال الدین آیت‌الله‌زاده در مرحله‌ی اول دستگیر میشوند و بعد هم پس از پانزده خرداد افراد دیگری مثل حیدرعلی نجابت، سید حسین ساجدی، شیخ علی موحد، آیت‌الله شریعت و افراد متعدد دیگری  بازداشت می‌شوند. بعضی‌ها حتی  به پادگان عشرت آباد که مرکز مقراصلی ستاد ارتش در تهران بود منتقل می شوند اما در نهایت تقریبا همه‌ی این‌ها افراد آزاد میشوند و فقط سه نفر باقی می‌مانند، یکی شخص حضرت امام را در  زندان نگه می‌دارند، آیت‌الله سید حسین قمی و  آیت‌الله بهاالدین محلاتی از شیراز، این سه نفر را نگه می‌دارند و  بقیه را به مرور آزاد می‌کنند.

آیت الله ربانی شیرازی بزرگترین تلاش کننده برای اعلام مرجعیت حضرت امام بود

 بعدها وقتی که جلوتر می‌رویم به مرور  نقش شیراز در انقلاب حضرت امام بیشتر میشود جریانی که منتسب و مرتبط با شهید دستغیب بود به سرعت به انقلاب می‌پیوندند. جریان آیت‌الله محلاتی هم همینطور. جریان آیت‌الله سید نورالدین حسینی الهاشمی به واسطه‌ی چند تا از شاگردان بزرگ ایشان نه فقط می‌پیوندد بلکه در راس حرکت امام قرار می‌گیرند.  یکی آیت الله ربانی شیرازی بود که از فحول علمای قبل از ماجرای پانزده خرداد بود. در حوزه‌ی علمیه قم به عنوان یک جوان فاضل دانشمند شناخته می‌شد و  مورد توجه جدی آیت الله بروجردی است. بعد از آن هم در جزو حواریون حضرت امام شد.

شاید جزء سه چهار نفر اصلی و اولیه و بزرگترین تلاش کننده برای اعلام مرجعیت حضرت امام آیت‌الله ربانی شیرازی است.  نامه‌ای که منتشر شده از  امضای علمای مختلف که مرجعیت حضرت امام را قبول کردند به تلاش آیت‌الله ربانی شیرازی اتفاق می‌افتد و این نشان میدهد که از همان آغاز ، شیراز در کنار حضرت امام بود و در نهضت حضرت امام نقش جدی داشت.

 راهپیمایی‌های مردم سبب شد در سال پنجاه و هفت  جشن هنر برگزار نشود

یکی از اتفاقاتی که نقش شیراز را به شدت در انقلاب اسلامی پررنگ کرد بحث جشن هنر شیراز بود.

جشن های هنر شیراز از سال چهل و شش  آغاز شد و در شیراز در منطقه‌ی مرودشت در محل تخت جمشید هر ساله برگزار می‌شد  و تا سال پنجاه و شش که یازدهمین دوره برگزار شد ادامه داشت. در سال پنجاه و شش  نمایشنامه‌ای در خیابان زند اجرا می‌شود با نام  «خوک، بچه، آتش» که حاوی صحنه‌های زننده‌ به صورت علنی است و این مسئله باعث اعتراض علما و مردم میشود. نه فقط علما و مردم شیراز بلکه روزنامه کیهان و اطلاعات هم  انتقاد می‌کنند. عفت عمومی خدشه‌دار شده و باعث رقم خوردن حرکت‌های جدی می شود.

 این‌ جشنها دو هفته آخر شهریور معمولا برگزار میشد. اوایل سال پنجاه و هفت کم‌کم که تابستان درحال فرا رسیدن بود، نامه‌نگاری‌های علما، اعلام مخالفت‌ها و راهپیمایی‌های مردم شروع می‌شود و سبب شد در سال پنجاه و هفت  جشن هنر برگزار نشود که ضربه بزرگی به روند تبلیغات حکومت پهلوی بود.

برگزاری مجالس یادبود سیاسی غلامرضا تختی و دکتر شریعتی

به جز روحانیت افراد دیگری هم در شیراز برای پا گرفتن و رشد انقلاب تلاش می کردند از جمله مرحوم مهندس طاهری  که بعد از انقلاب اولین فرمانده سپاه شیراز شد، در دانشگاه‌ها در بین جوانان، توده مردم و صنوف مختلف شروع به فعالیت می‌کنند.

 یا حاج آقا تقا که در قید حیات هستند و بعد از انقلاب اولین استاندار فارس میشوند، ایشان هم جزو کسانی هستند که گروهی به نام حزب الله شیراز راه‌اندازی می‌کنند و مبارزات انقلابی داشتند.

 شهید وهاج که در روز نوزدهم بهمن در مقابل پادگان نیروی هوایی به شهادت می‌رسد هم از افرادی است که خارج از جریان روحانیت به نهضت حضرت امام می پیوندد. 

 دو مجلس یادبود هم در شیراز برگزار می‌شود که خود به خود سیاسی است.

یکی یادبود غلامرضا تختی، دیگری یادمانی است که برای دکتر شریعتی برگزار شد و تنها جایی در ایران که موفق شد برای مرحوم دکتر شریعتی جلسه‌ی ختم بگیرد  شیراز بود.

قبلا هم بعد از شهادت سید مجتبی نواب صفوی تنها جایی در ایران که توانست مراسم ختم برای ایشان برگزار کند، شیراز و در مسجد وکیل بود که مرحوم آیت‌الله سید نورالدین حسینی الهاشمی پنج هزار نفر از اعضای حزب برادران را در مسجد وکیل جمع می‌کند و برای ایشان مجلس ختم می گیرد.

این نشان میدهد که شیراز همیشه در طول تاریخ خودش مبارز بوده است.

در سه شهر استان فارس اعلام حکومت نظامی شد

میزان حضور و فعالیت علمای شیراز آنقدر زیاد بود که در زمانی که وقتی حکومت پهلوی در دوازده تا شهر در کل ایران اعلام حکومت نظامی می کند، سه تا از این دوازده تا در استان فارس بود. کازرون، شیراز و جهرم شهرهایی هستند که در کنار اون ۹ شهر دیگر که شهرهای بزرگ هستند ازجمله مشهد، تبریز، اصفهان، تهران، اهواز  در کنار این کلانشهرها  کازرون و جهرم هم در کنار شیراز آن‌قدر فعال بودند که حکومت پهلوی مجبور می‌شود در آنها  هم اعلام حکومت نظامی کند.

 وقایع مسجد وکیل و حمله به مردم 

 حرکات و مبارزات مردم شهر ادامه پیدا می‌کند تا بعد از اینکه به مردم کازرون و مردم اصفهان  در در مرداد ماه سال پنجاه و هفت که مصادف با ماه مبارک رمضان بوده حمله میشود، آیت‌الله محلاتی اعلام می‌کند که برای مراسم بزرگداشت اتفاقات و حادثه  اصفهان و کازرون در مسجد نو  مجلس برگزار می شود و از مردم دعوت می‌کند که در این مجلس حضور پیدا کنند. این اتفاق در آستانه‌ برگزاری جشن هنر دوازدهم است  که با تلاش‌های مردم و علما هیچگاه برگزار نشد.

  پنجم ماه رمضان در مسجد مجلسی گرفته میشود و سخنران آن مجلس هم سید احمد پیشواست. ایشان آنقدر محکم و جدی صحبت می‌کند که نیروهای نظامی ارتش شاه مجبور به دخالت میشوند و منجر به زد و خورد می‌شود. حداقل اسم دو نفر به عنوان شهید و ده‌ها نفر به عنوان مجروح و اسیر در تاریخ اعلام شده است. 

با تانک و بالگرد به مسجد حبیب حمله ور شدند

حادثه‌ بعدی در آبان سال پنجاه و هفت است. یعنی دو ماه قبل از پیروزی انقلاب که در مسجد حبیب جلسه گرفته شد و در این ماجرا آیت‌الله کرامت‌الله ملک‌حسینی دعوت کرده بودند به مناسبت عید غدیر مردم در مسجد حبیب جمع شوند. سخنران فردی به نام آقای علی‌اکبر مکارم معروف به رضوانی بوده و در اثنای صحبت  فردی به نام سرهنگ قاسمی دخالت می‌کند و از زمین و هوا حمله میشود.یکی از نکات جالب و البته دردناک این است که با بالگرد و تانک به اجتماع مردم حمله میشود.

 اجتماع پنجم رمضان حدود هشت هزار نفر شرکت کننده داشت و در این مجلس  طبق گزارش‌هایی که در روزنامه اطلاعات و اسناد ساواک وجود دارد حدود سه هزار نفر  حضور داشتند. حدود سی تانک جلوی در مسجد مستقر میشود وبا بالگرد هم از بالا به مردم حمله میشود. یعنی دیگر حکومت برای اینکه جلوی مردم را بگیرد به سیم آخر زده بود.

 اخیرا در مستندهایی که پخش می‌کنند در شبکه‌های خارجی ادعا می‌کنند که  اعلیحضرت دوست نداشت خون از دماغ کسی بیاد، نمی‌خواست کسی کشته شود و... خیلی خوب است که این وقایع به گوش جوان‌ها و مردم رسیده شود و تصور نکنند که اعلیحضرت خیلی راحت حکومت را تحویل داد و تشریف برد! خیر! تا آخرین گلوله و تا آخرین لحظه هر جاهرچه توانستند مقابله کردند.

 واقعه میدان شهدا

  این‌ها اتفاقات مهمی است که در شیراز رخ میدهد و بعد هم که در ماجرای تصرف کلانتری‌ها اتفاقی که در بهمن ماه و در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب در میدان شهرداری شیراز رخ میدهد و  آخرین فاجعه‌ای است که توسط حکومت پهلوی در شیراز اتفاق می افتد.

 این حادثه روز بیست و یکم بهمن یعنی یک روز قبل از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد مردم تلاش می‌کنند کلانتری‌ها را آزاد کنند و  به سمت یک کلانتری که در فلکه‌ی شهرداری مستقر بوده می‌روند.  تیرباری  که بالای ارگ کریم خانی گذاشته شده بود به سمت مردم شلیک می‌کند  و تعداد زیادی از مردم همان جا به شهادت می‌رسند.

تا دهه‌ی هفتاد هم فلکه شهرداری شیراز یک لاله وسطش داشت و آب هم به رنگ خون درآمده بود و فواره می‌زد که نمادی از حادثه روز بیست و یکم بهمن بود.

  در زمان آزادسازی کلانتری‌ها همه‌ی اقشار مردم حضور داشتند که منجر به پیروزی انقلاب شد و در نهایت شیراز دومین شهری بود که انقلاب در آن به پیروزی رسید.

لار اولین شهری بود که در سال پنجاه و هفت آزاد شد

 اولین شهری که همان اوایل دهه‌ی فجر در سال پنجاه و هفت آزاد شد شهر لار بود و من عکسش را دیدم که از این صحنه موجود است و ادارات دولتی و مراکز نظامی به دست انقلابیون افتاد. بعد در اصفهان و بعد در شیراز. معمولا ماجرای آزادسازی لار خیلی بیان نمی‌شود و گفته میشود شیراز دومین شهری است که آزاد شد اما در واقع شیراز سومین شهریست که آزاد میشود و قبل از آن بدون خونریزی لار آزاد شده بود.

منبع: خبرگزاری فارس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.